دانشگاه و صنعت پادشاهانی لُخت
✍️ محسن خنداندل
رئیس کمیسیون خدمات فنی، مهندسی، مشاورهای و عمران اتاق بازرگانی خراسان رضوی
دانشگاه و صنعت در جهان امروز از عوامل مهم در توسعه هر جامعهای به شمار میروند. بنابراین ارتباط بین این دو نهاد امری است که بیش از پیش مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان کشورها قرار گرفته است.
در سالیان گذشته صنعتگران و اندیشمندان به این نتیجه رسیدهاند که دانشگاهها میتوانند از طریق پرورش و توسعه دانشجویان نقش قابل توجهی در ایجاد و گسترش سیستمهای نوآوری، کارآفرینی و تولید داشته باشند. کشورهای توسعهیافته در سالهای گذشته تلاش کردهاند تا تمرکز فزایندهای بر نگهداشت و انتقال مناسب دانش از سمت دانشگاه به صنعت داشته باشند و این نکته مورد اتفاقنظر همگان قرار دارد که دانشگاه، یک منبع ضروری برای دانش جدید صنایع است.
بنابراین میتوان ادعا کرد که دانشگاه هیچگاه از صنعت جدا نبوده است و بررسی رابطه این دو ارگان، موضوع جدیدی نیست. در شرایطی که دانشگاهها بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای علمی و صرفاً نظری مینمایند و صنایع مشغول فعالیتهای عملی و تولیدی هستند، دانش تولیدشده در دانشگاهها میتواند یک مزیت رقابتی برای صنعت محسوب گردد.
در واکاوی ارتباط میان صنعت و دانشگاهها، چهار حوزه اصلی پژوهش پایهای، پژوهش مشارکتی، انتقال دانش و انتقال فناوری مورد بررسی قرار میگیرد. اهمیت رابطه میان صنعت و دانشگاه ناشی از این نکته است که این دو نهاد از جمله سرنوشتسازترین نهادهای اجتماعی هر جامعه کارآفرینی بهخصوص پس از انقلاب صنعتی هستند و دستیابی به توسعه، بدون برقراری ارتباط مؤثر بین این دو نهاد امکانپذیر نخواهد بود.
این موضوع در کشورهای در حال توسعه که تلاش میکنند تا فاصله خویش را با کشورهای صنعتی روزبهروز کاهش دهند، از اهمیت بالاتری برخوردار است.
اما در ایران، دانشگاه و صنعت همواره نهادهای وارداتی و جدای از هم بودهاند و از این رو، هرچه به جلو میرویم فاصله صنعت و دانشگاه از هم بیشتر شده؛ تا حدی که عموماً نگاه مدیران در سطوح عالی صنعت به بخش دانشگاهی بسیار ضعیف و بدبینانه بوده و این شکاف به مرور هم در حال تشدید است.
هانس کریستین آندرسن قصهای دارد به نام «لباس جدید پادشاه» که در آن دو خیاط حقهباز به پادشاه میگویند ما قادریم پارچه عجیبی ببافیم که آدمهای احمق نمیتوانند آن را ببینند. پول زیادی گرفتند و شروع به کار کردند.
نمایندگان پادشاه میدیدند که این دو نفر با ماشینهای پارچهبافی کار میکنند اما پارچهای نمیدیدند و از ترس احمق خواندهشدن، چنان عمل میکردند گویی لباسی زیبا بر تن پادشاه میبینند و حتی پس از آنکه خیاطهای شیاد لباس پادشاه را نیز از تنش بیرون کشیدند، خود پادشاه هم باور کرده بود لباسی فاخر بر تنش پوشانده شده است. مردم شهر نیز پادشاه لخت را دیدند اما خودشان را به کوچه علیچپ زدند و برای زیبایی لباس پادشاه هورا کشیدند، اما همگان میدانستند «پادشاه لخت است».
نزدیک دو دهه است که شعار نزدیکی دانشگاه و صنعت را همچون لباس خیالی پادشاه لخت بر تن کردهایم و همه از زیبایی آن میگویند، صنعتی که هر روز سیر قهقرایی را طی میکند و دانشگاهی که بالاترین آمار مهاجرت مغزها را طی بیست سال گذشته به بار آورده است؛ مانند لباسی خیالی برای احمقها مینماید.
پادشاه لخت – صنعت و پادشاه لخت – دانشگاه، هر دو به هم میآیند؛ دانشجویانی که پایاننامههایشان کاربردی در صنعت ندارد و تقریباً هیچیک از آنها در سرمایهگذاریهای تولیدی سهم ندارند، و صنعتگرانی که اعتقادی به دروس دانشگاه ندارند و خود مبدع علومی جدید گشتهاند!
دانشگاه لختپرور به تدریج صنعت را نیز از درون بیهویت و لخت میکند؛ و پادشاهان لخت بر مسندها مینشینند و پوچی نهاد علم و ضرورت سرپوش نهادن بر لختیها را پیشه میکنند.
ارتباط صنعت و دانشگاه یک رابطه دوسویه و ضروری برای توسعه پایدار است. این ارتباط به دانشگاهها کمک میکند تا تحقیقات خود را به سمت نیازهای واقعی صنعت هدایت کنند و به صنعت امکان میدهد از دستاوردهای علمی و فناوری دانشگاهها بهرهمند شود.





















